خیلی دلش می خواست انگشتر زیبایی به دستش باشد . بارها با گل
بابونه ،همان انگشتر خیالی را روی دستش ساخته بود و از زیبایی آن
احساس خوشی به او دست داده بود . عزمش را جزم کرد که این بار از پدر
خیلی دلش می خواست انگشتر زیبایی به دستش باشد . بارها با گل
بابونه ،همان انگشتر خیالی را روی دستش ساخته بود و از زیبایی آن
احساس خوشی به او دست داده بود . عزمش را جزم کرد که این بار از پدر
یا زهرا آیا من از شیعیان شما هستم!؟ مردى زنش را به خدمت حضرت فاطمه علیهاالسلام فرستاده و این پرسش را سؤال نمود: «آیا من از شیعیان شما هستم یا نه؟»
حضرت جواب داد: «اگر تو به دستورات و گفتههاى ما عمل مىکنى و از آنچه تو را ممنوع کردهایم ترک مىنمایى، شیعه ما هستى وگرنه، نه.(1)
«پیامبر(ص) فرموده است: فاطمة بضعة منّی من سرّها فقد سرّنی و من سأها فقد سأنی، فاطمه اعزّ البریّة علیّ؛ فاطمه پاره تن من است. هر که او را شاد سازد، مرا شاد ساخته و هر که او را اندوهناک کند، مرا اندوهناک کرده است. فاطمه از همه مردم پیش من عزیزتر است» (امالی مفید، ص 260)
فصل اول: رابطه با خدا/ حضرت زهرا(س) در نقش بندگی خدا
* درس زندگی حضرت زهرا برای ما
عزیزان من، جوانان عزیز! امروز در دوران جمهوری اسلامی این فرصت برای آحاد جامعه هست که درست حرکت کنند، درست زندگی کنند، مؤمنانه زندگی کنند، با عفّت زندگی کنند. درس زندگی صدّیقه طاهره، فاطمه زهرا(س) این است برای ما: تلاش، اجتهاد، کوشش، پاک زندگی کردن؛ همچنانکه آن بزرگوار یکپارچه معنویّت و نور و صفا بود: الطُّهرَةِ الطّاهِرَةِ المُطَهَّرَةِ التَّقیَّةِ النَّقیَّةِ [الرَّضیَّة] الزَّکیَة؛ پاکی و آراستگی و تقوا و نورانیّت آن بزرگوار، همان چیزی است که در طول تاریخ تشیّع بر معارف ما سایهافکن بوده است. بیانات در دیدار جمعی از مداحان اهل بیت(ع) ۱۳۹۳/۰۱/۳۱
* اساس زندگی مؤمنانه صداقت در بندگی است
میخواهم عرض کنم که ارزش فاطمه زهرا(س) به عبودیت و بندگی خداست. اگر بندگی خدا در فاطمه زهرا(س) نبود، او صدیقه کبری نبود.
همانطور که میدانید سبک زندگی غربی در بین جامعه ما رواج پیدا کرده است. به نظر شما جامعه ما برای رفع این معضل چه راهکارهایی در اختیار دارد؟
برای نهادینه کردن سبک زندگی اسلامی- ایرانی، ابتدا لازم است چنین سبکی تبیین شود. برای دستیابی به این هدف باید پژوهشهای راهبردی انجام و چیستی سبک زندگی اسلامی و ایرانی و ابعاد آن مشخص شود. البته این کار، مشکل نیست چون منابع غنی اسلامی و روایی، قرآن و نهجالبلاغه در اختیار ما قرار دارد. اما بهترین راه برای پی بردن به سبک زندگی اسلامی بهرهمندی از زندگی پیامبر اسلام و اهل بیت ایشان است که از هر کس به حقایق اسلام آگاهترند. یکی از اهل بیت(ع) که بیشک از نزدیکترینها به حضرت رسول(ص) نیز میباشد دختر گرامی ایشان فاطمه زهرا(س) است.
شرکت کنندگان عزیز می توانند از ولادت حضرت فاطمه زهرا(س) تا مبعث پیامبر اکرم(ص) وبلاگ های ساخته شده ی خود را در سه موضوع:
۱٫ تحکیم بنیان خانواده ها
۲٫ عفت و عفاف حضرت زهرا(س)
۳٫ ترویج سبک زندگی فاطمی
از طریق نظرات همین مطلب ارسال کنند.
لازم به ذکر است به همراه آدرس وبلاگ، نام و نام خانوادگی و شماره تماسی برای ما ارسال نمایید.
ماه "ربیع الاول" همانگونه که از اسم آن پیداست بهار ماه ها مى باشد؛ به جهت اینکه آثار رحمت خداوند در آن هویداست . در این ماه ذخایر برکات خداوند و نورهاى زیبایى او بر زمین فرود آمده است . زیرا میلاد رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) در این ماه است و مى توان ادعا کرد از اول آفرینش زمین رحمتى مانند آن به خود ندیده است .
ماه محرم و صفر را پشت سر گذاشتیم با اندوه و اشک و ناله ،اشک ریختیم و دل تازه کردیم و با یاد عظمت آقا ابا عبدالله الحسین بزرگ شدیم، از خزان عفلت به برکت اشک های محرم و صفر به بهار رسیدیم و اکنون وقت آن است که در این بهار به یمن رویش دوباره مان سجده شکر به جای آوریم و این بهار را قدر بدانیم و بندگی کنیم.
امام (علیه السلام) این جملات را هنگامی فرمود که مبلغی در حدود چهارصد درهم در یک کیسه چرمی، برای بانویی پرهیزکار و مؤمنه به نام شطیطه به وسیله نماینده مردم خراسان ابوجعفر محمّد بن علی فرستاد و فرمود :
این مقدار از خالص مال ماست که برای خرج کفن و دفن جهت آن بانوی مؤمنه اختصاص می دهم.
مقداری از این پول را تا وقتی زنده است مصرف کند و بقیه را جهت کفن و دفن بگذارد، ما اهل بیت پول کفن و دفن و مهریه زنان و مصرف حج را از مال خالص و طاهر خود خرج می کنیم.
ولی آه، چه دلگیر چه دلتنگ، چه بی تاب، دل سنگ شده آب، از این نالهی جانکاه، زنی مویه کنان، موی کنان، خسته، پریشان، پریشان و پریشان، شکسته، نشسته، سر تربت سالار شهیدان، شده مرثیه خوان غم جانان، همان حضرت عطشان، همان کعبهی ایمان، همان قاری قرآن، سر نیزهی خونبار، همان یار، همان یار، همان کشتهی اعدا.
کاروان میرسد از راه، ولی آه، نه مرهم نه طبیبی، عجب حال غریبی، ندارند به جز ماتم و اندوه حبیبی، ندارند به جز خاطر مجروح نصیبی، ز داغ غم این دشت بلاپوش، به دلهاست لهیبی، به هر سوی که رفتند، نه قبری نه نشانی، فقط میوزد از تربت محبوبهمان نفحهی سیبی که کشانده ست دل اهل حرم را.